گروه شیطون بلاها؟؟؟ | ||
|
این عشق برای من هیچ نداشت
به خدا عشق به رسوا شدنش مي ارزد و به مجنون و به ليلا شدنش مي ارزد دفتر قلب مرا وا كن و نامي بنويس سند عشق به امضا شدنش مي ارزد گرچه من تجربه اي از نرسيدن هايم كوشش رود به دريا شدنش مي ارزد كيستم؟...باز همان اتش سردي كه هنوز حتم دارم كه به احيا شدنش مي ارزد با دو يست تو فرو ريختن دم به دمم به همان لحظه بر پا شدنش مي ارزد دل من در سبدي -عشق- به نيل تو سپرد نگهش دار به موسي شدنش مي ارزد سال ها گر چه در پيله بماند غزلم صبر اين كرم به زيبا شدنش مي ارزد و من برگ بودم كه طوفان گرفت وديدم كه اين قصه پايان گرفت بهار تو آمد به ديدار من و آخر مرا از زمستان گرفت كوير تنت را به باران زدند تن آسمان از عطش جان گرفت تو ميرفتي و چشم من چشمه بود و من خيس بودم كه باران گرفت عجب بارشي بود بر جان من كه چون رودي از عشق جريان گرفت هواي تو بود و خيال تو بود كه دست مرا در خيابان گرفت حقيقت همين است اي نازنين كه چشمت غزل داد و ايمان گرفت تو و كوچه و آن زمستان سرد و من برگ بودم كه طوفان گرفت |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |